درس اول: معنای امامت و ولایت
امام در لغت کسی است که عده ای به او اقتدا کرده و او را پیشوای خود قرار دهند. و چون مفهوم مقتدا بودن در معنای امامت منظور شده است؛ پس امامت در صورتی تحقق می یابد که گروهی از فردی فرمان برند و در مقابل او تسلیم باشند. ابن منظور می گوید :
اَمّ القوم و أمّ بهم، تقدّمهم؛ و هی الإمامة. و الإمام کلّ من ائتمّ به قوم کانوا علی الصراط المستقیم أو کانوا ضالّین.(1)
گروهی را امامت کرد و به گروهی امام شد یعنی بر آن ها مقدم شد؛ و این حقیقت امامت است؛ و امام همه آن کسانی را گویند که قومی به آنان اقتتدا کند اعم از این که به راه راست باشند یا گمراه.
پس در مفهوم امامت هادی یا گمراه بودن امام وجود ندارد و ممکن است امام راه یافته یا گمراه باشد.
امامت به این معنا در آیات و روایات هم بکار رفته است. خداوند متعال درباره روز قیامت می فرماید: «در آن روز هر کس را با امام خویش می خوانیم». یعنی کسی که از گمراهان پیروی کند در گروه آنان خوانده می شود و آنان که از رهبران حق و راه یافته، پیروی کنند از گروه آنان شمرده می شوند.
(یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِ_إِمامِ_هِمْ).(2)
و گاهی اوقات درباره فرد یا افرادی خاص که امامت گمراهان را بر عهده گرفته اند، به کار رفته است :
(فَقاتِلُوا أَئِ_مَّةَ الکُفْرِ إِنّ_هُمْ لا أَیْمانَ لَ_هُمْ).(3)
پس با پیشوایان کفر جنگ کنید که همانا برای آنان پیمانی نیست.
1- . لسان العرب 12/24. و ر. ک: مقاییس اللغة 1/28.
2- . اسراء/ 71.
3- . توبه/ 12.
4- . انبیاء/ 73.
5- . قصص /41.
در روایات هم مانند قرآن کریم لفظ امام در هر دو مورد بکار رفته است. امام صادق (علیه السلام) به این امر تصریح کرده و امام را در کتاب خدا دو گونه دانسته است:
إِنَّ الْأَئِمَّةَ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امامان (علیهم السلام) قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: (وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا)(4) لَا بِأَمْرِ النَّاسِ، یُقَدِّمُونَ أَمْرَ اللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ وَ
حُکْمَ اللَّهِ قَبْلَ حُکْمِهِمْ. قَالَ: (وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النّارِ)(5) یُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اللَّهِ وَ حُکْمَهُمْ قَبْلَ حُکْمِ اللَّهِ وَ یَأْخُذُونَ بِأَهْوَائِهِمْ خِلَافَ مَا فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.(1)
همانا ائمه در کتاب خدای تعالی دو گونه اند: خدای تعالی می فرماید: «و آن ها را امام قرار دادیم که به امر ما هدایت می کنند» نه به امر مردم، امر و حکم خدا را بر حکم و امر خودشان مقدم می دارند. و فرمود: «و آن ها را امام قرار دادیم که به آتش می خوانند» امر و حکم خویش را بر امر و حکم خدا مقدم می دارند و بر خلاف کتاب خدای تعالی به هوای نفس خویش اخذ می کنند.
و امیر مؤمنان (علیه السلام) نیز از شیطان به عنوان «امام» یاد کرده، می فرماید :
فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ.(2)
پس دشمن خدا پیشوای کوردلان است.
پس از نظر لغت «امام» معنای عامّی دارد که شامل امام هدایتگر و امام گمراه کننده، هر دو می شود.
ولایت در لغت به معنای سلطنت و یاری آمده است: از ابن سِکّیت نقل شده است که «وِلایت» به معنای سلطنت و «وَلایت» و «وِلایت» به معنای یاری کردن است. و سیبویه گفته است: «وَلایت» مصدر است و «وِلایت» اسم امری است که تو بر آن تولیت داشته و به آن قیام کرده ای. ابن منظور می گوید :
ابن السکیت: الولایة بالکسر السلطان. و الوَلایة و الوِلایة النصرة... و قال سیبویه: الولایة بالفتح المصدر و الوِلایةِ بالکسر الاسم مثل الإمارة و النقابة لأنّه اسم لما تولّیته و قمت به.(3)
صاحب مقاییس اللغة معتقد است که «وَلِیَ» یک معنا بیش ندارد و آن دلالت برقرب و نزدیک بودن است. او می گوید :
1- . کافی 1/216.
2- . نهج البلاغه، خطبه 192.
3- . لسان العرب 15/407.
الواو واللام والیاء، أصل صحیح یدلّ علی قرب. من ذلک الوَلْی: القرب. یقال: تباعد بعد ولی أی قُربٍ وجلس ممّا یلینی أی یقاربنی....
ومن هذا الباب المولی: المعتِق والمعتَق والصاحب الحلیف وابن العمّ والناصر والجار. کلّ هؤلاء من الولی وهو القرب. و کلّ من وَلِیَ أمَر آخر فهو ولیّه.(1)
و گفته شده است «وَلیّ» در اسامی خداوند متعال به معنای متولی امور عالم و همه خلایق و قائم به آن است؛ و «والی» هم به مالک همه اشیا و تصرف کننده آن ها اطلاق شده است.
فی أسماء الله تعالی الوَلیّ... قیل المتولّی لأمور العالم و الخلائق، القائم بها. و من أسمائه عزّوجلّ: الوالی، و هو مالک الأشیاء جمیعها المتصرّف فیها.(2)
بنابراین از نظر لغت یکی از معانی اصلی «ولایت»، تولیت امر و تصرّف در امور و سلطنت می باشد. و این منافات ندارد که «ولایت» به مناسبت هایی به معنای دوستی و نصرت و قرب و نزدیکی هم به کار برده شود.
پس معنای واژه «ولایت» از نظر لغت همه انواع ولایت ها را در بر می گیرد اعم از آن که ولایت و سرپرستی امور از ناحیه خدای تعالی به کسی داده شود یا با ظلم و ستم و زور به دست آمده باشد و یا مردم او را به ولایت و سرپرستی امور خودشان انتخاب کرده باشند. و نیز اگر به معنای دوستی و نصرت هم گرفته شود باز معنای عامی دارد که همه دوستی ها را در برمی گیرد اعم از دوستی و یاری هایی که برای خدا و در راه خدا باشد یا برای هوای نفس و رسیدن به مال و منال و جاه و مقام و نظایر این ها.
1- . مقاییس اللغة 6 /141.
2- . لسان العرب 15/406.
و واژه «ولایت» هم مانند «امامت» در قرآن و روایات با توجه به معنای عام لغوی آن در همه انواع ولایات به کار برده شده است. خداوند متعال در آیه ای ولایت و سرپرستی امور مردم را مختص و منحصر به خود و رسول و امامان اهل بیت (علیهم السلام) نموده می فرماید.
(إِنَّما وَلِ_یُّ_کُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا آلَّذِینَ یُقِ_یمُونَ آلصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ آلزَّکاةَ وَهُمْ راکِعُونَ).(1)
همانا ولیّ شما خدا و رسول او و مؤمنینی است که نماز را به پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.
و در آیه دیگر، از ولایت شیاطین نام برده و آن ها را اولیای غیر مؤمنان به شمار می آورد:
(إِنّا جَعَلْنا آلشَّیاطِ_ینَ أَوْلِ_یاءَ لِلَّذِینَ لایُ_ؤْمِنُونَ).(2)
همانا شیاطین را اولیای غیر مؤمنان قرار دادیم.
و در آیه ای دیگر از دادن تسلّط و اختیار بر ولیّ مقتول حکایت کرده می فرماید :
(وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی آلقَتْلِ).(3)
و کسی که به ظلم کشته شود برای ولیّ او سلطنت قرار دادیم پس در قتل اسراف نکند.
امیر مؤمنان (علیه السلام) ولایت امر خویش را از ناحیه خداوند سبحانه دانسته می فرماید :
جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً بِوَلَایَةِ أَمْرِکُم.(4)
خدای سبحانه برای من بر شما به واسطه ولایت امر شما حقّی قرار داده است.
1- . مائده/55.
2- . اعراف/27.
3- . اسراء/33.
4- . نهج البلاغه، خطبه/216.
نظرات شما عزیزان: